جدول جو
جدول جو

معنی لام پیز - جستجوی لغت در جدول جو

لام پیز
لپ
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از لامپ پی
تصویر لامپ پی
لامپ کوچکی درون دوربین که در ابتدای هر نما روشن می شود و چند قاب اول هر نما را نوردهی می کند. این کار با صدای سوتی که دستگاه ضبط صوت ارسال می کند، هم زمان است. این قاب های اول و صدای سوت در مرحله تدوین در همگاه سازی صدا و تصویر به کار می آید.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
ده کوچکی است از دهستان حومه بخش بمپور شهرستان ایرانشهر که در 8 هزارگزی جنوب بمپور و7 هزارگزی جنوب شوسۀ بمپور به چاه بهار واقع شده و 30 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
دشت وسیعی است در مشرق آنورس به بلژیک دارای معادن زغال سنگ مهم
لغت نامه دهخدا
حاکم نشینی است در کورس به ایالت باستیا که 760 تن سکنه دارد
لغت نامه دهخدا
(لُ / لِ)
جلوریز که کنایه از شتاب کردن و به سرعت تمام رفتن باشد. (برهان). کنایه از شتاب رفتن سواران باشد. (انجمن آرا) : مبارزان نوش جان لگام ریز بر مسلمانان تاختند جنگ درپیوست، حربی عظیم میان ایشان شد. (ترجمه تاریخ فتوح البلدان اعثم کوفی ص 101).
میریخت از لجام براقش چوبرق نور
زینسان لگام ریز شه آمد به شهر در.
امیرخسرو (از آنندراج).
و رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 110 شود
لغت نامه دهخدا
(پُ)
پسر المپ یدر نام یکی از سران لشکری یونان در جنگ ایران و یونان به عهد خشایارشا. توضیح آنکه وقتی سپاه یونان به اری تر واقع در بئوسی رسید و دید سپاه پارس به طول رود آسپ اردو زده است پس از مشورت در کوهپایۀ سی ترون صفوف خود را آراست و چون یونانیان کوهپایه را از دست نمیدادند و از جنگ در جلگه احتراز میکردند مردونیه سواره نظام ایران را در تحت سرکردگی ماسیس تیوس به حمله واداشت. اهالی مگار در جائی قرار داشتند که حملات پارسیها بیشتر متوجه آنان بود و فشار بسیار میدیدند. از اینجهت رسولی نزد سرداران یونانی فرستادند که چون فشار سواره نظام پارس بسیار سخت است اگر از جانب متحدین کمکی نشود آنجا را تخلیه خواهند کرد. آتنیها سیصد نفر سپاهی زبده تحت سرکردگی لام پن به محل مزبور فرستادند و این عده کمی جنگیدند وبه علت زخم برداشتن اسپ ماسیس تیوس سرکردۀ ایرانی و بر زمین خوردن وی موفق به گرفتن و کشتن این سردار شدند. (ایران باستان ج 1 ص 841 و 842). گویند وی پس ازفیروزی یونانیان بر ایرانیان، در جنگ یونانیان و ایران به عهد خشایارشاه و کشته شدن مردونیه سردار سپاه ایران نزد پوزانیاس سپهسالار لشکر یونانی رفت و گفت: ’افتخاری تو تحصیل کرده ای که تا حال نصیب هیچ یک ازیونانیها نشده و باید برای تکمیل آن تلافی کاری را که خشایارشا بالئونیداس کرد بکنی و دست مردونیه را ببری’. پوزانیاس جواب داد: ’از عنایتی که نسبت به من داری متشکرم و قدر آن را میدانم ولی پس از اینکه مرا اینقدر بلند کردی حالا میخواهی پست کنی که پند میدهی مرده ای را توهین کنم اینکار شایستۀ خارجیهاست نه یونانی ها اینهمه کشته که می بینی برای انتقام لئونیداس کافی است. برو و دیگر چنین نصایحی بمن مده و خوشنود باش که مجازات نمیشوی’. (ایران باستان ج 1 ص 861)
لغت نامه دهخدا
به شتاب رفتن به سرعت شتافتن جلو ریز: مبارزان نوش جان لگام ریز بر مسلمانان تاختند جنگ در پیوست
فرهنگ لغت هوشیار